عشق مجنون |
|||||||||||||||||
شنبه 26 مهر 1393برچسب:, :: 16:12 :: نويسنده : بهنام
قـــــــرارمان ایـن نبـود پاییــز قــــرارمان ایـن نبـــود که
دیــــــــ ــــر بیــای!
مـــی دانـی چنــد برگـــــ دلتنگـــت بــودم ؟!
مــی دانی چنــد بـــاران در انتظـــــــ ـــــــارت گـریستــم؟!
کجــایی بانــو ؟!
کجــایی که بنگــری چقــــــــــدر
ت ن هـــ ای م ؟!
دلـــــــم
گرفتــه اسـت پاییــز
و هــوای ابــــری ِ تنهـــایی
مـدت هــــاست راه نفـــــــــــس هایم را گرفتـــه اسـت
بغـــ ـــض کــرده ام
همچــو بـــاران
در گلــوی ِ خاطـــره ها
افتـــاده ام
همچــو برگـــی
از آغـــــــــــوش ِ شاخســـاران
بیــا بانــو ...
بیـــــــــــا ...
تـــــ ــــو که می آیــی
تمــام دردهــــایم را می پیچـــم میـان پـــوششی از بـرگ
و می گــذارم میـان دســـت هایت
تا بسپــــاریشان به بــــادها
تــــ ـــو که می آیــی
سمفـــونی ِ بـــاد و بــاران
و رقــ ـــص ِ برگــــ ها
مَستــــــم می کنـد
تــــو که نیستــی دَردهــــایم چقـــــ ـــــ ـــــــدر دَرد دارنــد
بیـــا بانـــو ...
مــن خیلـــــــی وقــت اسـت
بـــارانی ام را پوشیــــــــــده ام
و در ابتــداری ِ کوچــه ی مهـــر
در انتظــــارت ایستـــاده ام
بیـا دسـت در دسـت ِ دلتنگـــی هامان
و پـا به پـای ِ بــــی قـــــراری هامان
جــــاده را قـــدم زنیــم
یکــــ بـار ِ دیگـر
بوســــه ای می زنـم
بـَر سـَر انگشـــت ِ احســـاستان
که سالــی دیگــر را
ایـن چنیـن مهربـــانانه
قـــدم بر جـــاده ی احســاسم گذاشتیـــد
و لحظــه های ِ پاییـــزی ام را
از نـَم نـَم احســــاستان خیــــ ـــس کردیــد
![]() دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:, :: 19:4 :: نويسنده : بهنام
باختــــــم تا دلخوشـــــــت کنم... زندگی به من آموخت هیچکس شبیه میتوانی به حساب سادگیم بگذاری که با تمام کم لطفی هایت هنوز دوست دارم . . خدایا از کدوم حرف ، کدوم جمله یا کدوم کلمه شروع کنم به نوشتن حرف دلم ؟ آخه زبون دل با زبون آدما خیلی فرق میکنه بغض گلمو گرفته ، داره خفه ام می کنه نميدونم چه جوری و از کجا شروع کنم به نوشتن درد دل هام ، حرفایی که توی دلم هست انقدر سنگینه که انگشتام توان نوشتن ندارن بعضی ها میان توی زندگیت که فقط خاطره بشن فقط خاطره همین.... دلتنگم ، بیشتر از گذشته ها اینجور موقع ها چیزی رو نمیشکنم توی این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسه این بغض لعنتیه .... بِشکن ... بِشکن لعنتــــــــــی ... دارم خفــه میشم ...
ﻣﯿﮕﻦ ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﻩ ﮐﻞ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﺶ ﺍﺯ ﮐﻞ ﮐﺎﺭﺍﯼ ﺑﺪ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻩ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺨﺺ !!!... ﻓﻜﺮ ﻧﮑﻨﻢ !!!!... دو شنبه 14 مهر 1393برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : بهنام
تایادش میکنم باران می اید....نمیدانستم لمس وجودش هم وضو میخواهد.....!!! لباس هایم که تنگ می شد می بخشیدم شنبه 5 مهر 1393برچسب:, :: 10:18 :: نويسنده : بهنام
من دختر روزای تنهایی از قُصه فردا نگو با من تا مرز وحشت تا جنون رفتم تو … و من به غیر از تو چیزی بجز اسیر یادم نیست تا اومدی تا فکر روزای، تلخ گذشته از سرم واشه تا اومدی تا فکر روزای، تلخ گذشته از سرم واشه هر اتفاقی که برام افتاد وقتی ورق برگرده می بینی باید منو باور کنی تا عشق با مرحم دست تو می تونه باید منو باور کنی تا عشق با مرحم دست تو می تونه
می پسـندم پاییـز را
که معافـم می کنـد
از پنـهان کردن
دردی که در صـدایم می پیچـد ُ
اشکی که در نگاهـم می چرخـد
آخر همه مـی داننـد
سـرما خورده ام . . . !
چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:, :: 9:56 :: نويسنده : بهنام
برای با تــــــــــو بودن،
نه مهلت می خواهم...
و نه بهانه ای...
بودنت نیـــــاز مــــــن است...
و تو همیــــــــــــــشه در قلبـــم ماندگاری...!
![]()
درباره وبلاگ ![]() 59/07/09 *************************** به تو که میرسم مکث میکنم … انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی ! نمی دانم چشمانت با من چه کرد ؟ فقط وقتی که نگاهم کردی چنان دلم از شیطنت نگاهت لرزید که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست … *********************** از زندگـــــی کسی حذف شدم ؛ کــــه برای داشتنش خیلی ها را از زندگــــــی ام حذف کرده بودمــــــــ . . . . . . . -------------------------------------------------- چقدسخته همه روخط بزنی تا به یه نفربرسی غافل ازاینک تولیست اون اولین کسی باشی ک خط خوردی! ------------------- به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم. یا پاشیدن زهر نا مرديت را خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود .,...,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,. خــבایا...رۅزگــــارت با من ۅ احســــاسم بــב تا ڪــرב٬ بــב...!!! <<<<<<<<<<<<<<<<< می ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ میﮐﻨﺪ، ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ .. ﭘﯿﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﺸﺪﻩ بودند ... ************** دلی که شکستی را گچ چاره نکرد، گل گرفتمش . . . ********* ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم درد لبخـند تـو را بـا گریـه تبـسم کـردم آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |