عشق مجنون
 
 

 

 روزی که برای اولین بار دیدمش هیچ وقت از یادم نمیره چشمام پر شده بود ولی نه مثل الان که پر از اشک شده اون موقع پر از عشق شده بود اره عشق اول عشقی که هیچ کس از اون خبر نداشت حتی خودم هم نمی دونستم که این چه حسیه که تو وجودم اومده تصمیم گرفتم چند روز نبینمش تا شاید از یادم بره ولی ….

خلاصه چند روزی گذشت و من تو سینه این حس رو با خودم نگه داشتم ولی نه این حس (عشق) با من بود نه بی من با خودم میگفتم که اگه مال من باشه برای همیشه با اون میشم اگه مال من باشه اگه…
هر روز بیشتر دوسش داشتم بدون این که حتی یک بار هم باهاش حرف زده باشم یا اسمشو بدونم
 ولی شب که میشد بدون این که بخوام بی اختیار اشک بود که سرازیر میشد و لب بود که میگفت :کاش

کاش

بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود
کاش...

 

دلم گرفته خدای من! خدای مهربونم! حالا دیگه فقط خودت و خودم می دونیم که تو دل من چی می گذره!

هیچ کس نمی دونه چی در سر دارم! هیچ کس نمی دونه تو این 12 سال گذشته چه ها بر سر من اومده!

هیچ احد الناسی نمی دونه! حتی اون دوستایی که فکر می کنن همه چی رو راجع به من می دونن! حتی خواهرم که یه زمانی، همه جیک و پوک منو می دونست! دیگه هیچ کس نیست که از دردهای دلم بهش بگم! چون برای هیچ کس قابل درک نیست!

دلم گرفته خدایا! از این روزگار دلم گرفته! از زرق و برقش که خیلی ها رو کور می کنه! از جایگاه ها و مقام های پوشالیش که خیلی ها رو جو زده کرده!

از خودخواهی آدما دلم گرفته! از غروری که خیلی ها بهش افتخار می کنن، دلم گرفته!

از همه دلم گرفته! خدایا!

خدایا، خیلی دلم می خواست  به درگاهت گلایه کنم!  که به راحتی منو تنها گذاشت

ولی خودت بهتر میدونی که وقتی دوتاییمون، من و تو، تنهای تنهاییم، براشون ازت چی می خوام!!!

خدایا! ازت متشکرم که همیشه، بدون هیچ منتی، همه حرفامو میشنوی و هیچ وقت تنهام نمیذاری! ازت ممنونم!

 

دلم گرفته خدایا مگه من راحت بهش دل بسته بودم 

بهم گفتی به من نمیای
باشه عزیزم من به تو نمیام اما توروخدا تو به خودت بیا

عاشق شدمو عشق مرا بدنام کرد
داروغه بشنیدو مرا زندان کرد

در خلوت زندان به خودم نالیدم
عاشق شود آنکس که مرا عاشق کرد

من از تمام خودم گذشتم برای تو 

وقتی دلی عاشقه/ غیر طلب معشوق چه نیت دیگه ای میتونه داشته باشه؟همین که  خواستم تورو از خدا بخوام وبگم پیشم بمونی   ترسیدم اون چیزی که تو دل منه تو نخوای و من ارزوهاتو رو خراب کنم واسه همین به نفع تو زدم به خاکی میتونی درک کنی از عشق گذشتن به خاطر کسی که دوسش داری یعنی چی؟؟؟؟؟؟من کنار کشیدم که جامو به تو داده باشم تا بتونی با خدای خودت خلوت کنی میدونم خدا واسه همه وقت داره اما خواستم خدا فقط حرفهای تورو بشنوه 

 گاهی بی صدا نگاهت میکردم
مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ، شاید اگر بغضم فرو نشیند صدایت کنم

 

عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد! زیبا بود امّا شوخی بود!  حالا...... تو بی تقصیری! خدای تو هم بی تقصیر است!  من تاوان اشتباه خود را پس میدهم... !تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است.............

عاطی جونم 

سالها از اون روز گذشته ؟

 

 

ولی من نتونستم تو رو فراموش کنم باورش سخته بعد از این مدت عاشق کسی باشی که تو رو نخواست  

 کاش میدونستی ... عاشقت بودم و  هستم 

 

 

 شاید تقاص گناهی  رو پس میدم شاید ... یا باور غلطی ...

 

 


 

 

 

 



همیشه برایم سوال است 

اگر قرار بود روزی او را از دست بدهم

چرا خدا خواست 

که دوستش داشته باشم

 

 

به تو که میرسم مکث میکنم … انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی ! نمی دانم چشمانت با من چه کرد ؟ فقط وقتی که نگاهم کردی چنان دلم از شیطنت نگاهت لرزید که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست

khoda hafez 

پست پایانی 

   10 سال شور و شوق برای تو نوشتن چه زود گذشت باز هم از تو خبری نشد 

اخرین دیدارمان 19/4/1384



ای یار جفا کرده‌ پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده

ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده

در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده

بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده

مرغ دل صاحبنظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده

میلت به چه ماند؟ به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن اهوی رمیده

گر پای به در می نهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده

با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده

روی تو مبیناد دگر دیده سدی

گر دیده به کس باز کند، رویع تو دیده

 

 



چهار شنبه 20 ارديبهشت 1402برچسب:عاطفه, مجنون, عاشق, مهر, پاییز , 59 , چشمانت, غرق , گوهر , :: 8:19 ::  نويسنده : بهنام

 

میانه همه گشتم

و عاشق نشدم

 

تو چه بودی که تورا دیدم

و دیوانه شدم ...

 



قلب من در چشمانت غرق شده است
زیرا رنگ چشمان تو جادویی است
اگر می توانستم در زندگی چیزی برایت کادو دهم
توانایی دیدن خودت را از زاویه چشمانم، میدادم

 

 



چهار شنبه 21 دی 1401برچسب:, :: 7:47 ::  نويسنده : بهنام

چه آرامشی درونم هست
زمانی که با منی
و چه آشوبی دارم بی تو !
دور نشو
مرا از من نگیر
من کنار تو بودن را دوست دارم

 



چهار شنبه 30 آذر 1401برچسب:, :: 17:47 ::  نويسنده : بهنام

تو بهترین
نسخه ای هستی که می شود پیجید
به دست و پای زندگی من
که هی قد بکشی تو ثانیه هایم
و حالم را خوب تر کنی

 

 

 

 



شنبه 14 آبان 1401برچسب:9, مهر ,تولد , عشق , قلب منی , عطر تو , :: 7:16 ::  نويسنده : بهنام

لبخند تو در چشم من انگار شراب است...
این شاعر عاشق...به همان،خنده خراب است.
من عاشق عشقم...چه بسوزم...چه بسازم...
عشق است...که هر کار کند...

عین ثواب است...
معشوق اگر...خون مرا ریخت...
به حق ریخت...
خون ریزی معشوق هم...از روی حساب است

تب کردن تو...مردن من...هر دو بهانه ست..
عشق است...که بین من و تو...
در تب و تاب است...

 

 



شنبه 9 مهر 1401برچسب:9, مهر ,تولد , عشق , قلب منی , عطر تو , :: 14:47 ::  نويسنده : بهنام

عطر تو بوی بهاره

چشماتم جاذبه داره
فکر کردی تازه رسیدم 

 من یه قرنو با تو دیدم
خوش به حالم تورو دارم

وسط این همه آدم شدی یارم
من که تنها کسیم که

تورو یک ثانیه تنها نمیذارم
آرامش آینده ی من گریه و خنده ی من

تاج سر قلب منی عشق برازنده ی من
مثلا محو تو باشم محو اون چشمای معصوم

کافیه بگی تو گوشم یه دوست دارم آروم

 

 

 



یک شنبه 6 شهريور 1401برچسب:عاطفه ,59, مهر, عشق , مجنون ,9 , :: 12:18 ::  نويسنده : بهنام

کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است

چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است

به ساکنان سلامت خبر که خواهد برد

که باز کشتی ما در میان غرقاب است

 

بر آستان وفا سر نهاده ایم و هنوز

اگر امید گشایش بود ازین باب است

قدح ز هر که گرفتم به جز خمار نداشت

مرید ساقی خویشم که باده اش ناب است

مدار چشم امید از چراغدار سپهر

سیاه گوشه ی زندان چه جای مهتاب است

 

در آرزوی تو آخر به باد خواهد رفت

چنین که جان پریشان سایه بی تاب است

 

 



چهار شنبه 26 مرداد 1401برچسب:, :: 13:9 ::  نويسنده : بهنام

 

ای کاش می توانستم بگویم

که با من چه می کنی

تو جانی در جانم می آفرینی

تو تنها سببی هستی

که به خاطر آن

روزهای بیشتر

شب های بیشتر

و سهم بیشتری

از زندگی می خواهم

تو به من اطمینان می دهی

که فردایی وجود دارد.

تنهایت

نمیگذارم

حتی اگه تقدیرم با تو نباشد

من با توام

 

 

 



شنبه 18 تير 1401برچسب:عاطفه ,59, مهر, عشق , مجنون ,9 , :: 12:5 ::  نويسنده : بهنام

 .عشق تو بزرگترین لذت زندگی من است و دوریت آزاردهنده‌ترین دردی که باید تحمل کنم

 

 



سه شنبه 20 ارديبهشت 1401برچسب:عشق,مجنون,59,مهر,عاطفه,84, حق,تیر ,19, :: 8:48 ::  نويسنده : بهنام



به هر چه فکر می کنم از فکر تو در نمیام

                                                                   مگه تو چه داری که من اینقدر تورومیخوام

منی که تمام زندگیم را وقف تو کرده بودم

 

                                                             کاش می دانستم هرگز در دل تو نبودم

حالا چه طور من میتوانم فراموشت کنم

 

                                                         کاش قبل از رفتن تو من رفته بودم

 

 

 

 

 

 



چهار شنبه 17 فروردين 1401برچسب:عشق,مجنون,59,مهر,عاطفه,84, حق,تیر ,19, :: 11:51 ::  نويسنده : بهنام

هر چیزی که

به تو ربطی داشته باشد

دوست داشتنی‌ ست

از دلتنگی‌ ام بگیر

تا جای خالی‌ ات



چهار شنبه 11 اسفند 1400برچسب:عاطفه, عشق,مجنون,59,مهر, :: 14:15 ::  نويسنده : بهنام

زیباترین جای دنیا دلم است 

چون تو را در ان دارم

  انجا که

شب هم روزدیگریست

بخاطر بودن تو

 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

درباره وبلاگ


59/07/09 *************************** به تو که میرسم مکث میکنم … انگار در زیباییت چیزی را جا گذاشته ام مثلا در صدایت آرامش ، در چشمهایت زندگی ! نمی دانم چشمانت با من چه کرد ؟ فقط وقتی که نگاهم کردی چنان دلم از شیطنت نگاهت لرزید که حس میکنم چقدر زیباست فدا شدن برای چشمهایی که تمام دنیاست … *********************** از زندگـــــی کسی حذف شدم ؛ کــــه برای داشتنش خیلی ها را از زندگــــــی ام حذف کرده بودمــــــــ . . . . . . . -------------------------------------------------- چقدسخته همه روخط بزنی تا به یه نفربرسی غافل ازاینک تولیست اون اولین کسی باشی ک خط خوردی! ------------------- به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم. یا پاشیدن زهر نا مرديت را خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود .,...,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,.,. خــבایا...رۅزگــــارت با من ۅ احســــاسم بــב تا ڪــرב٬ بــב...!!! <<<<<<<<<<<<<<<<< می ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ میﮐﻨﺪ، ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ .. ﭘﯿﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺒﺘﻼ ﻧﺸﺪﻩ بودند ... ************** دلی که شکستی را گچ چاره نکرد، گل گرفتمش . . . ********* ساده بودم که تو را ساده تجسم کردم درد لبخـند تـو را بـا گریـه تبـسم کـردم
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق مجنون  و آدرس behnamyousefi22.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 3755
بازدید کل : 94618
تعداد مطالب : 333
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

JavaScript Codes

کد حرکت متن دنبال موس